شکارچي شنبه






طالبانيزيم يهودي

بيست درصد از شکارچي شنبه در ايران وهشتاد درصدش در لبنان و ارمنستان تصويربرداري شده است. علي نصيريان و اميريل ارجمند، بازيگران ايراني و دارين حمسه بازيگر لبناني اين فيلم است. بقيه بازيگران نيز ترکيبي از هنرمندان ارمني و لبناني هستند. مبينا ميرزاکريمي، محمدجواد جعفرپور و عليرضا مظفري بازيگران خردسال اين فيلم هستند. اين فيلم روايتگر داستان کودکي است که در اقوام مختلف سفر مي کند و از هر قوم ويژگي خاصي را مي گيرد و از اين طريق به ويژگي هاي مليت خودش پي مي برد.
پرويز شيخ طادي، طراح صحنه و لباس گذشته و کارگردان/فيلمنامه نويس حال حاضر سينماي ايران در مورد ايده ساخت شکارچي شنبه مي گويد: «طي چند سفري که به لبنان داشتم و تحقيقاتي که پيرامون طالبانيزم يهودي و تندروهاي اين فرقه که بنيادگرايي خاص دارند، شکم در اين مورد برطرف شد. بعد از تحقيقات به اين نتيجه رسيدم که آن ها در اسرائيل مستقر هستند، دقيقا رفتارشان مانند طالبانيزم وهابي است و در جهان به عنوان صهيونيزم شناخته مي شوند. شاخه را گرفتم و رفتم در شخصيت هايشان به صورت منصافانه و مستقل برخورد کردم. از خودشان، يعني يهودي هاي اسرائيل، دانشمندان، علما، سيستم هاي آموزشي، آداب و سنن مطالعه و تحقيق کردم. مصاحبه هاي زيادي از خودشان و شبکه هايشان گرفتم. در نهايت يکي از شخصيت ها را که به اسم خدا و لباس مذهبي، چيزهايي از خودش مطرح مي کند را دستمايه گرفتم و فيلمنامه را آماده کردم.»
حسين ملکي، فيلمبردار قديمي و با سابقه که در فيلم هاي زيادي هم به عنوان بازيگر نقش آفريني کرده است، در مورد حضورش در شکارچي شنبه مي گويد: «اين فيلم اولين همکاري ام با آقاي شيخ طادي است. وقتي قصه را خواندم ، ديدم نو است، لااقل براي من که چنين قصه اي را تا به حال کار نکرده بودم. قصه برايم جذاب بود. در مجموع تجربه خوبي بود و با کارگرداني که خيلي با اراده و با صبروحوصله کار مي کرد، همکاري داشتم که اين ويژگي براي بهبود کيفيت کار لازم است.»
شکارچي شنبه به صورت ويدئويي تصويربرداري شده و بعداً به نگاتيو تبديل شده است. ملکي دليل اين موضوع را مسائل مادي نمي داند: «ما بايد کارهايي تروکاژي انجام مي داديم که روي نگاتيو ميسر نبود. با توجه به اين که کارگردان قبلاً تجربه تبديل فرمت ويدئو به نگاتيو را داشت، به پيشنهاد ايشان کار را ويدئويي گرفتيم.»
بابک پناهي، طراح صحنه و لباس شکارچي شنبه در مورد اين کار مي گويد: «قصه در خارج از کشور مي گذرد، اما به خاطر مشکلات مالي و مسائل ديگري که دامن تمام گروه هاي فيلمسازي ما را مي گيرد، سخت است که گروه دو ماه خارج از کشور حضور داشته باشد. حدود 42 جلسه فيلمبرداري داشتيم که هزينه زيادي طلب مي کرد و صحنه هايي داشتيم که هنرور خيلي داشت. در ايران دستمان خيلي بازتر بود.در خارج از کشور در يکي دو صحنه که از هنرورها استفاده کرديم، مشکلات زيادي داشتيم. به رغم اين که مترجم داشتيم، ولي انتقال مدنظر آقاي شيخ طادي برايشان سخت بود. پس از آن بود که متوجه شديم چه خوب شد که در ايران کار کرديم. بخش ديگر ماجرا به اين برمي گشت که در ايران براي ساخت و سازها دست مان بازتر بود. ساخت و سازها در اين فيلم از استاندارد فيلم هاي سينمايي ايراني بيشتر بود. مصالح و مواد کارآن جا گران تر بود.»
با توجه به اين موضوع که بخش هاي از خارج از کشور در ايران بازسازي شده، به نظر پناهي راضي بخش است و گل درشت درنيامده: «چون خودمان مي دانيم لوکيشن ها کجا تصويربرداري شده، پيش داوري داريم، اما به نظرم ماجراي فيلم آن قدر کش دارد و اتفاقاتي که درآن مي افتد آن قدر جذاب هستند که از خود من اين فرصت را گرفت که ببينيم کجاي فيلم در ايران است و کجا خارج از ايران، بنيان کار باورپذير است و خيلي تلاش کرديم اين حس را به تماشاگر القا کنيم. براي پيدا کردن لوکيشن ها خيلي گشتيم، بخصوص لوکيشن اصلي. فيلم دوماه پيش تمام شد. من هفت ماه با اين فيلم همراه بودم، يعني حتي قبل از پيش توليد و به تمام مسائل آن اشراف دارم. ما در اين فيلم در خيلي از لوکيشن ها بکر و جديد کار کرديم.جاهاي مناسبي را پيدا کرديم. به نظرم کار يک دست شده و بد درنيامده. بر فرض وقتي رفتيم خارج از کشور، تازه متوجه شديم اتومبيل هايي که در فيلم استفاده کرديم، مقداري سطح شان پايين است. سعي کرديم ماشين هاي هيبت دار و خوب و مرتب و تروتميز داشته باشيم. بعد از مدتي ماشين ها يک مقدار ريزش کرد و از پرادو به بليزر رسيديم! با اين حال خيلي توجه تماشاگر را جلب نمي کند. بعضي جاها حتي اين محدوديت ها به فيلم کمک کرده و شخصيت را با آن بليزر بيشتر باور مي کنيم.» پناهي در ادامه مي گويد: «من زماني دستيار آقاي شيخ طادي بودم. در توفان شن، قاصدک و... ايشان خيلي دقت داشتند و خيلي به من کمک کرد تا بفهمم طراحي صحنه يعني چه. قبلش در دکور بودم وتجربه هايي داشتم، اما طراحي را از ايشان در اولين فيلم به عنوان دستيار(توفان شن)آموختم.»
سودابه خسروي که حالا ديگر جزو چهره پردازان با تجربه سينماي ايران است، در مورد حضورش در شکارچي شنبه مي گويد: «پشت پرده مه را خيلي دوست داشتم. وقتي فيلمنامه شکارچي شنبه را خواندم، ديدم فيلمنامه خوبي است و مي دانستم کار خوبي خواهد شد.» خسروي ادامه مي دهد: «بنا به فضاي فيلم تعدادي صهيونيست و جهود طراحي کردم و آدم هاي ديگر با مليت هاي ديگر و اعراب. ويژگي کار اين بود که قالب اين آدم ها يهود و خاخام بودند و افرادي که در نقش ارتشي هاي اسرائيل بازي مي کردند. برخي ويژگي هاي رفتاري و اخلاقي را با چهره سعي مي کرديم مشخص کنيم، اما سعي ما در طراحي گريم بيشتر قوميت سازي بود. چون در لبنان و ارمنستان و ايران کار مي کرديم، بايد راکورد گريم را هم حفظ مي کرديم. به نظرم نتيجه کار به نسبت امکاناتش بد نيست، ولي هنوز فيلم را روي پرده نديده ام و شايد نشود قضاوت درستي کرد. طراحي ها را دوست داشتم. البته تعداد بازيگرها زياد بودند وتغيير چهره آن ها وقت گير بود، شايد در روز پنجاه نفر کار گريم داشتند که براي گروه ما سخت بود.»
کارگردان: پرويز شيخ طادي. تهيه کننده: مجيد اسماعيلي. فيلمنامه نويس: پرويز شيخ طادي. فيلمبردار: حسين ملکي. صدابردار: خسرو کيوانمهر. صداگذار:آرش اسحاقي. طراح صحنه و لباس: بابک پناهي. چهره پرداز: سودابه خسروي. جلوه هاي ويژه :جواد شريفي راد. تدوينگر: پرويز شيخ طادي. موسيقي: هادي آرزم. مدير توليد: مجتبي اميني. بازيگران: علي نصيريان، اميريل ارجمند، دارين حمسه، آرسينه سوکياسيان، مهدي فقيه، سيلوا آندرانسيان. زمان: 90 دقيقه.

خلاصه داستان:

پسري پس از ديدار با پدربزرگ خود به شناخت جديدي از هستي دست مي يابد.

مشخصات کارگردان:

متولد: 1340،آبادان. تحصيلات:کارشناسي.

فيلم شناسي کارگردان:

سازنده آثار دفتري از آسمان، سينه سرخ، دايناسور، پشت پرده مه.
منبع: صنعت سينما- 91